سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/10/16
11:21 عصر

فصل سپید

سلام

از روزی که آمدم، نبودم. اما این چند صباح که نبودنم حس میشد، به خاطر این بود که نمیگفتم. چرا که نیازی نبود به شلوغ کردن.اصولن هر کسی،حرف میزند تا چیزی به خودش یا دیگران اضافه شود .در این مدت که بسان یک فصل سفید در میان رمان بود گر چه چیزی نگفتم اما بسیار زیاد شدم ،تا جایی که در این سال اخیر بسیاری از اتفاقات، دراثر حضور من در صحنه بود. گرچه نبودم و نبودنم بیشتر بود .من هر چه بیشتر نباشم، موثرترم."بود" فقط یکی است و اگر آن نباشی، نیستی.بنابراین شدت حضور من به ضعف حضورِ "هست" است.من در میان کتمان "هست" نبودنم را جلوه دادم! اگرنه ،من همان "نیستم" که نیستم. (وقتی که ماه نباشد شب سیاه تر است).
اما شاید کور خوانده باشم.چراکه در آخر"هست"،هست. و این منم که نیستم و من هر چه بیشتر خودم را اثبات کنم نیست تر میشوم و هر چه من نیست تر شوم هستیِ "هست "بیشتر میشود .پس همان به که من هیچ نگویم تا به نفع هست نشود.(هر چه شب سیاهتر باشد ماه زیبا تر است).

*دلم به توضیح اضافی رضا نمیدهد.اگر مشکلی هست در واقع نیست.پس بارها بخوانید تا بدانید.
*از "-" خوشم نمی آمد اما مجبور بودم.
*شکل سه بعدی یک مکعب شفاف را بکش و بارها به آن نگاه کن.سپس این مطلب را بخوان(من-توهم-تو هم.... مراجع ضمیر...(...