سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/7/6
11:27 عصر

قهقه ی شیطان

سلام

سحر فرزاد جمشیدی میگفت صدای قهقه ی شیطون به گوش میرسه . چون زمان آزادیش  نزدیکه . راست میگفت، صداش رو میشنوم. شاید اینم کار شیطونه که کامپیوترم درست شد و امکان دسترسیم به اینترنت این دم آخری فراهم شد.تا تنه ام به تنه ی بی در و پیکر وب بخوره و بی در و پیکر بشم. آخه از قبل ماه رمضان بد جوری خراب شده بود و درست هم نمیشد. توی ایام روزه داری از شرش راحت بودیم . مثل قوتی که نخوردیم و آبی که نیاشامیدیم . با رایانه هم کار نکردیم و روزه مان بهتر بود . بیشتر از بیشتر شدن پارسال بیشتر شدیم. هر چند باید بیشتر از اینها بیشتر میشدیم که نشدیم و شرایط برای بیشتر شدن هم کمتر از قبل بود. کمتر نماز را با جمعیت خواندیم ولی حسنی که داشت این بود که تنها بودیم. هر روز به خودمان سرکوفت زدیم و حسرت دقایق از دست رفته جگرمان را از حسرت های دیگر بیشتر کباب کرد و چه خوب شد که  کباب شد. نان را بردیم و کباب گرفتیم. هر سال اینهمه کبابمان نمیدادند.امسال قیامتی بود از حسرت .به قول آقای پناهیان شب قدر مثل قیامته باید حسرت خورد و خود را سرزنش کرد. اما حسرت این قیامت میتونه شرایط رو عوض کنه . خدا خودش گفته شب قدر بهتر از هزار  شبه و کسی که حسرت بخوره برای این چند سال کاهلی و گناه ، انگار هزار سال حسرت خورده. البته این هزار سال برای ما در مقابل خدا کمه اما در مقابل کرم خدا............ .

خدا را شکر به خاطر همه نعمت ها و الطافش و مخصوصاً این سراب توهمی که میان برهوت اینترنتی پر از سراب به من اختصاص داد تا به صورت ناشناس ریا کنم !!! ( به خاطر ظاهر پراکنده و پریشان نوشته بالا عذر می خواهم)